شکسته
زیر تشنگی شبانه ی خشم
اینجا زبانه ی فردا
آخرین نگاه باران بود
پرنده ها
شب را دوره نمودند
دوباره
زیر ابر سیاه
خورشید را
هر بار
با هر ترانه
تر کردند
آنجا که
بوی خون می آمد
از رگ آلاله های ی سرخ
و سردی خنجر بود
در دستان پاسبان غنچه ها .
اینجا
میله های هر نگاهی
رو به ستاره ها ست
ومعصومیتی از دست رفته
جاری در ترانه ی امید
اما من
پویان تر از فردایی دیروزها
باران را می نویسم ...
زیر تشنگی شبانه ی خشم
اینجا زبانه ی فردا
آخرین نگاه باران بود
پرنده ها
شب را دوره نمودند
دوباره
زیر ابر سیاه
خورشید را
هر بار
با هر ترانه
تر کردند
آنجا که
بوی خون می آمد
از رگ آلاله های ی سرخ
و سردی خنجر بود
در دستان پاسبان غنچه ها .
اینجا
میله های هر نگاهی
رو به ستاره ها ست
ومعصومیتی از دست رفته
جاری در ترانه ی امید
اما من
پویان تر از فردایی دیروزها
باران را می نویسم ...
۴ نظر:
جناب مالکی دست مریزاد
تبریک میگم به اینهمه احساس زیبا و این همه استعداد که در وجود شما هست ،واقعن لذت بردم ....
ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر/ زار و بيمار غمم راحت جانی به من آر
قلب بیحاصل ما را بزن اکسير مراد / يعنی از خاک در دوست نشانی به من آر
در کمينگاه نظر با دل خويشم جنگ است/ ز ابرو و غمزه او تير و کمانی به من آر
در غريبی و فراق و غم دل پير شدم/ ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر
منکران را هم از اين می دو سه ساغر بچشان/ وگر ايشان نستانند روانی به من آر
ساقيا عشرت امروز به فردا مفکن/ يا ز ديوان قضا خط امانی به من آر
دلم از دست بشد دوش چو حافظ میگفت / کای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
Ich bin begeistert von der Energie und dem Talent
38 سالت شد؟داري به چهل نزديك ميشيا...اميدوارم حالت و وزگارت بهتر باشه مخصوصا سلامت جسميت...هنوزم اهل ريسك و خطري ..وبلاگي با اسم خود واقعيت...
ياد بازار ساحري بخير مگه نه؟:)
راستي يه غلط املايي ازت گرفتم:
آنجا برای من سنبل پنهان شدن و در گوشی حرف زدن و در تاریکی اش شیطنت کردن بود.
وبلاگت 19!!روزگارت بيست باشه...
راستي حالا كه تاييد ميخواد كامنتم .اگه نخواستي تاييدش نكن.شايد دلت نخواست.
باز راستي پسر منم تو كمتر از يه ماه ديگه مياد ولي نشد كه اسمش پوريا بشه .اگه دوست داشتي ازم خبر داشته باشي و ناراحتت نميكنم بگو اسمشو بهت بگم.
من با معيني زياد در ارتباطيم ولي روم نشد تو اينمدت حالتو بپرسم كه چرا نمينوشتي .خوشحالم باز داري مينويسي مرد خوش تيپ و با احساس زنجاني :)
اميدوارم خبراي خوبي از ترور تنهاييت بشنوم!
اصلا منو شناختي؟!!
شعر فوق العاده ای بود
ارسال یک نظر