۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

کیارستمی + ژاکوپ _ شمقدری * بینوشه = رئیس قاطار !


از وقتی پناهی باز داشت شده ، عاشق دیدن چند باره یِ فیلم های اش شده ام . نه این که مثلن اگر بازداشت نمی شد مشهور نمی شد یا فیلم های اش فروش نمی رفت . اما دیدن چند باره یِ ساخته های اش شناخت نویی را از او به دست می دهد که قبلن حداقل برایِ من وجود نداشت . اما شنیدن این موضوع که او را به خاطر این باز داشت کرده اند که قرار بوده ( قرار بوده ) فیلمی بسازد که به قول بعضی ها صحنه های پورنو هم برای اش آماده کرده بودند ، هر چند رسمن هم تایید یا تکذیب نشده و معمولن در اینگونه مواقع همان می شود که شنیده می شود ، بلافاصله این مثل را که اگر خاله جانمان به صورت کاملن مودبانه سبیل داشت ، تبدیل به دایی جونم می شد را به صورت مصور در برابر چشمانمان نمایش می دهد . . . خودمانیم ، اگر می شد چی می شد !
پس نتیجه می گیریم که واضح و مبرهن است که اگر قرار بوده فیلم بد بسازد ، با این همه دقت و مراقبتی که می شده ، اجازه می دادید می ساخت وآنوقت سر فرصت باز داشتت می کردید . در این صورت هم مدرک داشتید و هم این همه موش و گربه بازی در نمی آوردند ! اصلن اگر جعفر پناهی می خواست فیلمی هم بسازد ، با شرایطی که به وجود آمد و وجود دارد عمرن اگر می توانست . با حسابی که پیش آمده و گویا فکر کردن نیز از نظر رفقا جرم می باشد و مستحق بازداشت و سلول و بازجویان عزیز و انفرادی ، لابد سنسوری منسوری در سر همه کار گذاشتند تا بفهمند وزودی پیشگیری کنند . هر چند من هم اصولن معتقدم که پیشگیری از درمان بهتر است . اما خدا وکیلی سری را که درد نمی کند معمولن برای اش آسپرین هم تجویز نمی کنند چه برسد به مرفین !
حالا باید شمقدری معاون سینمایی ورازت ارشاد به زحمت بیفتد و نامه بنویسد که اشک بینوشه ( جسارتن ) تمساحی بوده و کیارستمی بنده خدا گیر کرده بود و ژاکوپ هم حتمن عامل دشمن و ضد انقلاب واز منافقان و غیره و ذالک است . لابد فردا کلن زیرش می زنند که کسی به نام جعفر پناهی کلهم وجود ندارد و اونی که اون توئه رئیسِ قاطاره ! . . . البته لابد !

هیچ نظری موجود نیست: