۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

مادران آمریکایی ، مادر ان ایرانی





شما هم دیدینشان ؟ مادران 3 آمریکایی را می گویم . آن ها حاضر به عوض نمودن ملیت هم هستند . مادر است وعشق فرزند . تصویری که از ما در ذهن دارند چیزی شبیه همین چیزی ست که به سر کرده اند . مادرم همیشه می گفت پسر جان خنگ بازی در نیار . این چادر را که سر من می بینی ، تاریخ دارد . قدمت دارد . نه کسی رویِ سرم انداخته و نه کسی می تواند از سرم به زور بردارد . تو که برایِ من نیاوردی اش که با شنیدن ترانه ی ( جسارتن مرحومه ی مغفوره ) هایده و مهستی به باد برود . پس زور نزن .این را همان روزهایی می گفت که من تلاش مضاعف داشتم برای از بین بردن کاست های قدیمیِ ترانه ها وغرق در تکلیف ، گوش به ناله های اش ندادم و رفتم خط مقدم برای انجام وظیفه یِ شرعی و میهنی !
دیشب روی سجاده یِ نمازش نشسته بود و تسبیه سنگی اش را می چرخاند که اینها را دید و نگاهش را دقیق تر کرد . سرش را پایین گرفت و به مهر کربلای اش نگاه کرد و گفت : عجب ! این بچه ها مادرها را به چه کارهایی مجبور می کنند . می پرسم اگر برایِ دیدن من شرط می گذاشتن که مثلن باید با مانتو و روسری بروی بازار قیصریه ، این کار را می کردی ؟ آه بلندی می کشد و تسبیه اش را رویِ سجاده می گذارد . مهر را می بوسد و بلند می شود . چادر نمازش را رویِ سرش جابه جا می کند ودستهای اش را بلند می کند و با نگاهِ مهربانی به من می گوید : بدتر از آن را هم می کنم !
« الله اکبر »

۱ نظر:

کیمیا گفت...

واقعا"اشکم درمیاد وقتی می بینم قراره توسن و سال این خانوما شبیه عکس پایینی بشم.می بینید چه قدر پیرتر و فرتوت تر به نظر میان.
« الله اکبر »
از دست مردای ایرانی که با زور بیشترشون چه بلایی سر ما آوردن...